موسیر، گیاه علفی پایا خودرو و خوراکی شبیه سیر از تیرۀ نعناعیان با گل های سرخ یا بنفش که بلندیش تا ۳۰ سانتی متر می رسد و در طب قدیم برای تقویت معده به کار می رفته، سیر کوهی، سیر صحرایی، سقوردیون، اسقوردیون، اشقردیون، ثوم برّی، بلبوس
موسیر، گیاه علفی پایا خودرو و خوراکی شبیه سیر از تیرۀ نعناعیان با گل های سرخ یا بنفش که بلندیش تا ۳۰ سانتی متر می رسد و در طب قدیم برای تقویت معده به کار می رفته، سیرِ کوهی، سیرِ صحرایی، سَقوردیون، اُسقوردیون، اَشقَردیون، ثومِ بَرّی، بَلبوس
نام یکی از پهلوانان توران که در جنگ دوازده رخ بدست گرازۀ ایرانی کشته شد. (برهان) : گرازه بشد با سیامک بجنگ چو شیر ژیان با دمنده نهنگ. فردوسی نام پسر کیومرث. (برهان) (از آنندراج) (غیاث) : سیامک بدش نام فرخنده بود کیومرث را دل بدو زنده بود. فردوسی
نام یکی از پهلوانان توران که در جنگ دوازده رخ بدست گرازۀ ایرانی کشته شد. (برهان) : گرازه بشد با سیامک بجنگ چو شیر ژیان با دمنده نهنگ. فردوسی نام پسر کیومرث. (برهان) (از آنندراج) (غیاث) : سیامک بدش نام فرخنده بود کیومرث را دل بدو زنده بود. فردوسی
مجرد که از ترک و تجرد باشد. (برهان) (آنندراج). برساخته فرقۀ آذرکیوان است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 254 شود. در اوستا ’سیامک’ به معنی سیاه موی مند، دارای موی سیاه و جزو اول آن ’سیاوا’ (سیاه) است. (از برهان قاطع چ معین)
مجرد که از ترک و تجرد باشد. (برهان) (آنندراج). برساخته فرقۀ آذرکیوان است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 254 شود. در اوستا ’سیامک’ به معنی سیاه موی مند، دارای موی سیاه و جزو اول آن ’سیاوا’ (سیاه) است. (از برهان قاطع چ معین)
ملخص ’سینماتوگراف’ و آن نمایش مناظر و اشیاء و اشخاص است بر روی پرده بوسیلۀ دستگاه مخصوص. (فرهنگ فارسی معین). فن و صنعت و هنر تهیه و نمایش سلسله تصاویری که بر نوارهای سلولوئیدی ضبط شده اند، بنحوی که در تماشاگر توهم حرکت ایجاد شود. اصطلاحاً عکسهایی را که در یک مرحله برمیدارند. اصول سینما، صنعت سینما از محصولات قرن بیستم است، ولی کارهای مقدماتی در این زمینه از سنوات بعد از سال 1875 میلادی سابقه دارد. از لحاظ فنی، سینما مبتنی برکیفیت ثبات تأثرات نوری است: در هر ثانیه 24 کادر، جداجدا از جلو دریچۀ تصویرافکن سینما میگذرد و بر پردۀ سینما که در برابر تصویرافکن قرار دارد می افتد، اما آنچه بچشم می آید تصویری است مداوم و منسجم و غالباً متحرک بدون اینکه جدایی کادرهای 24گانه در ثانیه در آن احساس شود. باید تاریخ اولیۀ سینما را از سال 1880 میلادی و تصویرافکنها جستجو کرد تا اینکه در سال 1893 دستگاهی که نوعی ’شهرفرنگ’ بود ببازار آمد و در سال 1894 برادران لومیر دستگاه فیلمبرداری و تصویرافکن نسبتاً کاملی ساختند. در سال 1916 میلادی فیلم هایی توسط د. و. گریفیث ساخته شد که انقلاب بزرگ در کار سینما را به وجود آورد. کار صحنه پردازی و مونتاژ بدست نابغۀ بزرگ روسی سینما س. میلادی آیزنشتاین به اوج اعتلارسید. در قرن اخیر پیشرفتهای عجیب و روشهای تازه درسینما به وجود آمده است که از جمله: سینما اسکوپ، سینراما، ویستاویژن و سوپرپاناویژن است که هر یک در مقام و طریقۀ خود اهمیت خاصی را دارا میباشند. تاریخ سینما در ایران: تا آنجا که میدانیم در ایران نخستین بار در سال 1318 هجری قمریبه دستور مظفرالدین شاه قاجار، میرزا ابراهیم خان عکاسباشی یک دستگاه دوربین فیلمبرداری به ایران آورد که با آن برای شاه فیلمهای خصوصی میگرفت. مظفرالدین شاه طی نامه ای از میرزا ابراهیم خان حتی میخواهد که یک فیلم از شیرهای شاه و یک فیلم از صحنه های عزاداری ماه محرم بردارد، اما نخستین فیلم ایرانی که در ایران ببازار آمد دو فیلم صامت موسوم به آبی رابی و جوان بوالهوس بود که در سال 1311 هجری شمسی در تهران ساخته شد. نخستین فیلم ناطق به زبان فارسی فیلم معروف دختر لر بود که در سال 1312 هجری شمسی در بمبئی بدست ایرانیان ساخته شد. از سال 1326 هجری شمسی به بعد صدها فیلم فارسی ساخته شده است و به بازار آمده است. (از دائره المعارف فارسی) ، محل نمایش فیلم. (فرهنگ فارسی معین). - سینمای صامت، سینمایی که در آن سخنان هنرپیشگان و اصوات دیگر بگوش نرسد. مقابل سینمای ناطق. (فرهنگ فارسی معین). - سینمای ناطق،سینمایی که در آن سخنان هنرپیشگان و اصوات دیگر شنیده شود. مقابل سینمای صامت. (فرهنگ فارسی معین)
ملخص ’سینماتوگراف’ و آن نمایش مناظر و اشیاء و اشخاص است بر روی پرده بوسیلۀ دستگاه مخصوص. (فرهنگ فارسی معین). فن و صنعت و هنر تهیه و نمایش سلسله تصاویری که بر نوارهای سلولوئیدی ضبط شده اند، بنحوی که در تماشاگر توهم حرکت ایجاد شود. اصطلاحاً عکسهایی را که در یک مرحله برمیدارند. اصول سینما، صنعت سینما از محصولات قرن بیستم است، ولی کارهای مقدماتی در این زمینه از سنوات بعد از سال 1875 میلادی سابقه دارد. از لحاظ فنی، سینما مبتنی برکیفیت ثبات تأثرات نوری است: در هر ثانیه 24 کادر، جداجدا از جلو دریچۀ تصویرافکن سینما میگذرد و بر پردۀ سینما که در برابر تصویرافکن قرار دارد می افتد، اما آنچه بچشم می آید تصویری است مداوم و منسجم و غالباً متحرک بدون اینکه جدایی کادرهای 24گانه در ثانیه در آن احساس شود. باید تاریخ اولیۀ سینما را از سال 1880 میلادی و تصویرافکنها جستجو کرد تا اینکه در سال 1893 دستگاهی که نوعی ’شهرفرنگ’ بود ببازار آمد و در سال 1894 برادران لومیر دستگاه فیلمبرداری و تصویرافکن نسبتاً کاملی ساختند. در سال 1916 میلادی فیلم هایی توسط د. و. گریفیث ساخته شد که انقلاب بزرگ در کار سینما را به وجود آورد. کار صحنه پردازی و مونتاژ بدست نابغۀ بزرگ روسی سینما س. میلادی آیزنشتاین به اوج اعتلارسید. در قرن اخیر پیشرفتهای عجیب و روشهای تازه درسینما به وجود آمده است که از جمله: سینما اسکوپ، سینراما، ویستاویژن و سوپرپاناویژن است که هر یک در مقام و طریقۀ خود اهمیت خاصی را دارا میباشند. تاریخ سینما در ایران: تا آنجا که میدانیم در ایران نخستین بار در سال 1318 هجری قمریبه دستور مظفرالدین شاه قاجار، میرزا ابراهیم خان عکاسباشی یک دستگاه دوربین فیلمبرداری به ایران آورد که با آن برای شاه فیلمهای خصوصی میگرفت. مظفرالدین شاه طی نامه ای از میرزا ابراهیم خان حتی میخواهد که یک فیلم از شیرهای شاه و یک فیلم از صحنه های عزاداری ماه محرم بردارد، اما نخستین فیلم ایرانی که در ایران ببازار آمد دو فیلم صامت موسوم به آبی رابی و جوان بوالهوس بود که در سال 1311 هجری شمسی در تهران ساخته شد. نخستین فیلم ناطق به زبان فارسی فیلم معروف دختر لر بود که در سال 1312 هجری شمسی در بمبئی بدست ایرانیان ساخته شد. از سال 1326 هجری شمسی به بعد صدها فیلم فارسی ساخته شده است و به بازار آمده است. (از دائره المعارف فارسی) ، محل نمایش فیلم. (فرهنگ فارسی معین). - سینمای صامت، سینمایی که در آن سخنان هنرپیشگان و اصوات دیگر بگوش نرسد. مقابل سینمای ناطق. (فرهنگ فارسی معین). - سینمای ناطق،سینمایی که در آن سخنان هنرپیشگان و اصوات دیگر شنیده شود. مقابل سینمای صامت. (فرهنگ فارسی معین)
سیه موی. کسی که موهای سر و روی او سیاه باشد. (ازناظم الاطباء). مجازاً، جوان: جهان شده فرتوت چو پاغندۀ سدکیس کنون گشت سیه موی و عروسی شد جماش. بوشعیب. برون آورید از شبستان اوی بتان سیه موی خورشیدروی. فردوسی. پیری رسید موی سیاهت سپید شد یار سفیدروی سیه موی را بخواه. سوزنی. بر زال سیه موی مشاطه شده چنگی بر طفل حبش روی معلم شده نایی. خاقانی. دل از امتاع دنیا و حطام او برداریدو گرد سیه مویان نگردید. (سندبادنامه ص 156). رجوع به سیاه مو و سیاه موی شود
سیه موی. کسی که موهای سر و روی او سیاه باشد. (ازناظم الاطباء). مجازاً، جوان: جهان شده فرتوت چو پاغندۀ سدکیس کنون گشت سیه موی و عروسی شد جماش. بوشعیب. برون آورید از شبستان اوی بتان سیه موی خورشیدروی. فردوسی. پیری رسید موی سیاهت سپید شد یار سفیدروی سیه موی را بخواه. سوزنی. بر زال سیه موی مشاطه شده چنگی بر طفل حبش روی معلم شده نایی. خاقانی. دل از امتاع دنیا و حطام او برداریدو گرد سیه مویان نگردید. (سندبادنامه ص 156). رجوع به سیاه مو و سیاه موی شود
ملخص سینماتو گراف و آن نمایش مناظر و اشیاء و اشخاص به روی پرده نمایش به وسیله دستگاه مخصوص است، محل نمایش فیلم، اسکوپ نمایش فیلم بر پرده پهن، تک سینمای کوچک که معمولاً در آن فیلم های هنری و معتبر نمایش داده می شود
ملخص سینماتو گراف و آن نمایش مناظر و اشیاء و اشخاص به روی پرده نمایش به وسیله دستگاه مخصوص است، محل نمایش فیلم، اسکوپ نمایش فیلم بر پرده پهن، تک سینمای کوچک که معمولاً در آن فیلم های هنری و معتبر نمایش داده می شود